سالانه پايان نامه هاي زيادي در دانشگاه ها دفاع مي شود که  شايد به جرات بتوان گفت که معدودي از آنها عملياتي و کاربردي مي شود و الباقي تن به خاک و غبار داده و عزلت را بر مي گزينند. حال چرا؟ شايد از دلايل آن بتوان به : موضوعات در خلاء،‌نظري صرف، فقدان اعتماد براي بکار بستن آن توسط متوليان مربوط ، فقدان انطباق با خواست ها و  نيازها و خلاء ها، تحليل و نتايج ضعيف و بعضا اشتباه اشاره نمود. در اين بين چه کساني مقصرند؟ گروه، استاد راهنما و  مشاور و داور، خود دانشجو ، دانشگاه ؟ و يا متوليان و متصديان امور و يا فقدان مجاري ارتباط بين دانشگاه ها و مجريان؟ شايد يکي از راهکارها انجام پژوهش هاي فردي در قالب جمعي است. همانند کاري که دکتر نوروزي عزيز در کتاب اخير خود با دانشجويان انجام داد. مثلا اگر قرار است رفتار اطلاع يابي کاربران فلان دانشگاه کار شود بجاي‌آن گروه بيايد مثلا رفتار اطلاع يابي تمامي مراکز و موسسات آموزشي ايران را با واگذري هر شهر به يک دانشجو در بياورد و در نهايت  جمع بندي توسط خود استاد راهنماو  مشاور و داور شود و در قالب طرح تحقيقاتي با  يکي از مراکز دولتي به سرانجام برسد. اگر به سرانجام رسيد لطفا اسم دانشجوي بنده خدا ديليت نشود. ممون