حاشيههاي جالب بازديد رهبر از نمايشگاه كتاب
• ساعت 9:07 دقيقه است و هنوز درِ غرفههاي نمايشگاه (داخلي و خارجي) باز نشده است. با اينکه امروز سومين روز برگزاري نمايشگاه است، جمعيت زيادي توي نمايشگاه به چشم نميخورد. آن عده هم که آمدهاند، اغلب پشت درِ غرفههاي عربزبان و لاتين منتظرند. سرتاسر نمايشگاه هم غير از برخي پوسترهاي نمايشگاه و بيلبوردهاي روابط عمومي، تبليغات آنچناني براي کتاب ديده نميشود. گرچه شهرداري منطقه (...) يک پلاکارد نصب کرده بود با اين جملات تکان دهنده(!): «امروز بشر بايد يا کتابخوان باشد و يا نگارنده کتاب، راستي شما از کدام دستهايد؟! »
• سالن دي – D – شبستان اصلي مصلاي تهران محل استقرار برخي از ناشران داخلي، محلي است که رهبري قرار است از آن بازديد کنند. علاوه بر اينکه غرفهها اکثراً بدون متصدي است، نور کم سالن و البته غرفهها نشاندهنده ناآمادگي نمايشگاه است. محل ورود رهبر انقلاب، پر است از مصالح ساختماني، برخي ابزار برقرساني و سيمها و کابلها که بچههاي بيت(!) و چند نفر از متوليان نمايشگاه(!) در حال جمعآوري آنها هستند. به لطف سرعت عمل دوستان، تنها کابلهاي ضخيم برق روي زمين و جلوي در ورودي ماند.
• انتشارات بينالمللي [...]، بيشتر کتابهاي خانوادگي، هنرهاي تزئيني و صنايع دستي منتشر ميکند. رهبر انقلاب که براي بازديد به غرفهشان رسيد، مجموعهاي از اين قبيل آثار را به ايشان تقديم کردند. مدير انتشارات در حاليکه داشت کتاب «مليله دوزي» را به رهبر نشان ميداد، گفت: «شرمنده! ما همه کتابهامون در همين حوزه منتشر ميشه!» آقا هم با لبخندي تشکر کردند و مثل برخي غرفههاي ديگر از فروش و استقبال مردم سراغي گرفتند.
• غرفههاي کتب بازاري و عامهپسند به سرعت از نظر رهبر انقلاب گذر کردند. در يکي از اين غرفهها رهبري به متصدي گفتند: « واقعاً هم آدم با اين کتاب، تلهپاتي را ياد ميگيرد؟! شما خودت امتحان کردي؟» و جواب منفي بود.
• غرفهدار آنقدر هول شده بود، نميتوانست درست حرف بزند. البته اين اتفاق عادي بود ولي اينکه غرفهدار از کتابي که براي فروش گذاشته اطلاعي نداشته باشد، عادي نبود. مثلاً کتابي را آقا پرسيدند: «اين همان "تولستوي" جنگ و صلح است؟» و متصدي که مانده بود چه بگويد، گفت: «بله.» کتاب را تورقي کردند و گفتند: «نخير اين "تولستوي" روسي است.» بعد يک کتاب ديگر برداشتند و ناشر را سه بار تکرار کردند: «دزيره ... دزيره ... دزيره!» و بعد گفتند: «اين دزيره يک دختر فرانسوي است که عاشق ناپلئون ميشود.» يا وقتي کتاب "سدههاي گمشده" شرحي بر فروپاشي ساسانيان تا برآمدن صفاريان را به رهبري هديه دادند، ايشان با چند صفحه تورق بلافاصله گفتند: «پس آل بويه چرا نيست؟ تاريخ 150 ساله آل بويه در همين دوران بوده است!»
• بعضي غرفهها متصدي ندارند و سرعت بازديد را بالا ميبرند و بعضيها هم مثل نشر [...] يک نفر داخلش ايستاده اما ...
- چي منتشر ميکنين شما؟
- من براي اين غرفه نيستم، از انتشارات ... اومدم!
رهبر انقلاب رو کردند به وزير و... «ساعت از ده هم گذشته، هميشه اينقدر دير ميآن؟!» و وزير هم لبخند تلخي ميزند و از سرِ تأسف سري تکان ميدهد.
اين اتفاق يکبار ديگر و البته شکلي ديگر تکرار شد. رهبري به محض اينکه روبروي غرفه انتشارات [...] ايستادند، رو به جوانک غرفهدار گفتند: «شما رو انگار قبلاً ديدم!؟» که جوانک با خنده گفت: «بعله! غرفه روبرويي بودم. اينجا براي رفقاست. نيامدهاند و من ...»
نقل از پايگاه اطلاعرساني دفتر حفظ و نشر آثار رهبري
وبلاگ گروهي كتابداران ايران با همكاري كتابداران وبلاگ نويس ايراني جهت اطلاع رساني در زمينه هاي مختلف در علوم كتابداري و اطلاع رساني تهيه شده است.پيشنهادات و انتقادات سازنده شما خوانندگان عزيز ما را در بالابردن كيفيت اين وبلاگ ياري خواهد كرد. جهت همكاري با اين وبلاگ با مدير وبلاگ تماس بگيريد.