در محضر استاد: گزارش سخنراني دکتر حري در قم

پنج شنبه مورحه 20/2/1386 در قم اتفاق جالبي افتاد که جاي تک تک کتابداران خالي بود. در اين روز، انجمن علمي- دانشجويي کتابداري دانشگاه قم با همکاري مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي ميزبان دکتر حري بودند. اتفاقي که خيلي ها انتظارش را مي­کشيدند تا پاي صحبت­هاي يکي از چهره­هاي برجسته و البته ماندگار علوم کتابداري و اطلاع­رساني کشورمان بنشينند. براي نگارنده هم فرصت مغتنمي بود که پس از سالها يک بار ديگر صداي دلنشين استاد را بشنود. چون هميشه، مراسم با تلاوتي چند از کلام الله مجيد آغاز شد.

خير مقدم توسط مدير گروه کتابداري دانشگاه قم:پس از شنيدن سرود مقدس جمهوري اسلامي ايران، آقاي دکتر هويدا مدير گروه کتابداري و اطلاع رساني دانشگاه قم جهت خير مقدم به ميهمانان و سخنران پشت تريبون قرار گرفتند. وي يادآور شدند که گروه کتابداري دانشگاه قم از سال 1380 فعاليت خود را آغاز کرد و در مدت شش سال همين افتخار بس که 7 نفر از فارغ التحصيلان اين دانشگاه در آزمون کارشناسي ارشد اين رشته در دانشگاههاي دولتي پذيرفته شدند و دو سال نيز دانشجوي نمونه کشوري از اين دانشگاه انتخاب شده است.

نظريه عمومي اطلاعات:. سپس دکتر حري سخنراني خود را تحت عنوان " نظريه عمومي اطلاعات" اين چنين آغاز کردند:

يکي از بزرگان جامعه شناسي اطلاعات در اثر خود در سال 1991 اشاره ميکند که فضاحت بزرگي است که در عصر جامعه اطلاعاتي زندگي کنيم و تعريف مورد قبولي از اين پديده نداشته باشيم. وي از اين مهم به عنوان  the big scandal  ياد مي­کند. اما نداشتن تعريف به اين معنا نيست که پديده­اي به نام اطلاعات وجود ندارد. اين تعريف در تاريخ پديده­هاي ديگري نيز از جمله انرژي و ... اتفاق افتاده است با اين تفاوت که تعريف اطلاعات به يک سرانجامي دست يافته و حضورش انکار ناپذير است. اطلاعات، در دوره­هاي متفاوت به حوزه­هاي خاصي نسبت داده شده است و اصطلاح  رشته "اطلاعات مدار" به وفور يافت مي­شود. رشته­هاي اطلاعات مدار نشان ميدهند که رشته­هايي نيز وجود دارند که فارغ از اطلاعات هستند. اطلاعات زبان علم است و تجزيه ناپذير که بن مايه همه چيز است حتي انرژي و ماده هم بن مايه خود را از اطلاعات ميگيرند.

از نيمه دوم دهه 1990 ، نظريات متعددي در اين خصوص مطرح شده است که جديدترين آنها "نظريه عمومي اطلاعات " است که ميتواند در تمام عرصه­ها کاربرد داشته و در تمام عرصه­ها ميتوان مصاديق آنرا پيدا کرد.  اما چرا نظريه عمومي اطلاعات؟

در تمام متون، موقع بررسي، اطلاعات را با صفت­هاي متعددي همراه کرده­اند که از آن جمله ميتوان به اطلاعات رياضي، اطلاعات معناشناختي، اطلاعات سايبرنتيکي و ... اشاره کرد. اين صفات بيانگر گونه­هاي مختلف اطلاعات هست. هر کس از منظر خويش براي اطلاعات ويژگيهايي را تعريف مي­کند. اطلاعات معناشناختي معتقد است که يک سوي اين اطلاعات به انسان ختم مي­شود و انسان به آن معنا مي­بخشد ، اطلاعات سايبرنتيکي به رابطه ماشين با ماشين و رابطه انسان با ماشين و ماشين با انسان مي­پردازد. اطلاعات رياضي و يا آماري که از نظريه شانون اخذ شده معتقد است که اطلاعات مجموعه­اي از سيگنال­ها و بيت­ها ميباشد. و مجموعه بيت ها اطلاعات را تشکيل ميدهند و در اين مورد انسان حضور ندارد چونکه خود بيت­ها قابل شمارش هستند. حدود 14 صفت به اطلاعات نسبت داده شده است که اطلاعات آموزشي يا Educational Information  يکي از آنهاست. اين موارد حاکي از نوعي سرگرداني در درک تعريف  اطلاعات مي­باشد. بالاخره اطلاعات به کداميک از اين موارد اطلاق ميشود؟

سخنران عنوان کردند که بهتر است با نگاه رويکردي  به اطلاعات نگريسته شود و از تراشيدن صفت براي آن خودداري گردد. حال اين سوال مطرح ميگردد که آيا اطلاعات با حضور انسان تجلي مي­يابد؟ اگر جواب مثبت باشد بايد گفت که اطلاعات خارج از انسان معني پيدا نمي­کند. در بحث­هاي فلسفي آنچه در بيرون وجود دارد از آن به عنوان محصول تلاش انسان ياد مي­کنند. آيا اطلاعات هم به عنوان يک واقعيت در بيرون بدون انسان وجود ندارد؟  در مواردي، همانند DNA به عنوان پديده جهت تعيين هويت انساني، اطلاعات وجود دارد بدون اينکه طرف مقابلش انسان باشد و يا بين ستاره­ها چيزي اتفاق مي­افتد که آنها تعادل خود را حفظ کنند بدون اينکه نقش انساني در ميان باشد. به عبارتي ميتوان گفت که "نظم" شاهد ديگري براي "اطلاعات" هست و آنتروپي يا بي­نظمي يعني نبود اطلاعات، بر اين اساس، هر جا بي­نظمي باشد ميزان اطلاعات کم هست پس نظم در جهان هستي نشان اطلاعات مي­باشد. اطلاعات در سراسر هستي و واقعيت­ها وجود دارد. پس چطور در اين همه منابع صحبت از معنا دار بودن اطلاعات هست. اطلاعات، داده معنا بخشيده هست. سوال اين هست که چه کسي معنا مي­بخشد؟ معنا، کلمه ذهني انسان است اما محدود به انسان نيست اشياء نيزآنچه را که مطابق ويژگيهاي آنهاست اخذ و آنچه مطابق ويژگيهاي آنها نيست، دفع مي­کنند. اينکه انسان بايد حتما وجود داشته باشد تا اطلاعات معني پيدا کند نظر دانشي هست و ميتوان از آن دفاع کرد. اما نظريه عمومي اطلاعات از اين منظر نگاه نمي­کند. تفاوت ميان داده، اطلاعات و دانش که مکرر در متون آمده نشان ميدهد که اطلاعات زماني که معنا دار شد از داده خارج و به اطلاعات تبديل مي­شود  و زماني که اين اطلاعات در بستر خودش قرار گرفت و در جاي خودش بکار رفت تبديل به دانش مي­شود.

نظريه عمومي و نظر شانون: نظريه عمومي اطلاعات معتقد است که داده، اطلاعات، دانش سه حالت متفاوت از پديده واحدي هستند. اين موارد حالات متفاوتي هستند که در بيرون وجود دارند. در اين خصوص نظريات متفاوتي وجود دارد که بسياري  از آنها پذيرفته شده هستند. اما چگونه بايد به اين نظريات متنوع عمل کرد. هر کدام از اين نظريه­ها جوهره­شان بر نظريه عمومي اطلاعات استوار هست. شانون معتقد هست که من وارد معنا نمي­شوم،  من فقط بر اساس اطلاعات رد و بدل شده ميتوانم بگويم که اطلاعات مبادله شده هست اما آيا اين اطلاعات درک شده هست يا نه موضوع بحث من نيست. اشکال نظريه شانون در اين هست که اطلاعات را با محمل اطلاعاتي يکي دانسته، بيت­ها نمادهاي حامل­ اطلاعاتي هستند نه خود اطلاعات. اما درون مايه نظريه شانون که معتقد هست اطلاعات بدون اينکه انسان را محور قرار دهد مطالعه مي­شود در نظريه عمومي اطلاعات پذيرفته شده است.

نظريه معنا شناختي و نظريه عمومي اطلاعات :نظريه معنا شناختي اطلاعات معتقد است، اطلاعات در آستانه دريافت ذهن انسان معنا پيدا مي­کند که برداشت درستي هست،  اما اين در برگيرنده همه جنبه­هاي اطلاعات نيست بلکه يکي از حالات اطلاعات هست. نظريه دانش با اطلاعات سر و کار دارد منتهي با اطلاعات سامان يافته.

نظريه عمومي اطلاعات و ارتباط آن با رشته کتابداري و اطلاع رساني:  سوال اساسي اين هست که نظريه عمومي اطلاعات چه حسني دارد؟ و چه کاربردي در رشته ما خواهد داشت؟ما در فعاليتهاي حرفه­اي خود با چه چيزي سر و کار داريم؟ ما با درون مايه نظريه عمومي اطلاعات سر و کار داريم. ما با اطلاعات سرو کار داريم که نظريه عمومي اطلاعات مي­گويد. شايد بتوان وجود آنرا با يک مثالي بهتر بيان کرد. در مجموعه سازي چرا ما منابع اطلاعاتي را تهيه مي­کنيم؟ چرا مطابق خط  مشي عمل مي­کنيم؟ خط مشي گوياي اين هست که سيستمي به نام کتابخانه طراحي شده و تمام منابع اطلاعاتي بايد خلاهاي اطلاعاتي آنرا پر کنند. آنچه را که ما تهيه مي­کنيم دانش ديگران هست نه به عنوان دانش بلکه به عنوان رفع کننده خلاهاي اطلاعاتي سيستم خود خريداري مي­کنيم. آيا ميتوان ارتباطي بين اين مفاهيم و نام رشته ارتباطي برقرار کرد؟

دکتر حري عنوان کردند که ما بر اساس جوهره کار با اطلاع شناسي و اطلاع رساني  سر و کار داريم. آنجا که شناخت معرفت­ها مطرح هست به اطلاع شناسي،  و آنجا که ارائه اطلاعات مطرح هست به اطلاع رساني نياز داريم. چنانچه اسم اين رشته اطلاع­رساني باشد حتما  اطلاع­شناسي را هم در درون خود خواهد داشت. چرا که دو اصطلاح Library science  و Librarianship  دقيقا بر همين کارکردها دلالت دارند. اولي به مباحث نظري و دومي به رويکردهاي عملي مي­پردازد. البته مفاهيمي مانند اطلاع رساني و اطلاع شناسي به نوع جوامع نيز بستگي دارد چرا که درک جوامعي ممکن هست موردي را بالاتر بداند و مورد ديگري را پايين تر. علم اطلاع رساني در دهه 40 وارد ايران شد و برخي از متخصصان از همان زمان از واژه اطلاع رساني استفاده مي­کردند. ايشان افزودند: به نظرم به خاطر پاس داشت گذشتگان نيز باشد بهتر هست از اطلاع رساني استفاده کنيم.

در پايان جلسه پرسش و پاسخي برگزار گرديد و دکتر حري به سوالهاي مطرح شده پاسخ دادند.

آنچه در خصوص اين همايش گفتني است يکي از بهترين همايشهايي بود که برگزار گرديد و نظم و آرامش خاصي نيز بر جلسه سخنراني حاکم بود اما به دليل مقارن بودن اين همايش با ايام نمايشگاه کتاب و آزمون کارشناسي ارشد دانشگاه آزاد اسلامي  ، برخي از کتابداران استان نتوانستند در اين رخداد با شکوه شرکت کنند.  در خاتمه يادآور مي­شوم که برگزاري چنين نشست­هايي و دعوت از چنين انديشمندان فرزانه اي بيش از پيش نياز است زيرا هم از دانش ذهني و آموخته­هاي پربار اين عزيزان بي­نصيب نخواهيم ماند و نسل جوان کتابداران اعم از اساتيد و دانشجويان، به حرفه و علم اندوزي راغب­تر خواهند شد و هم به بهانه­اي از مقام شامخ استاد، اين گل باغ دانش و فضيلت تجليل به عمل خواهد آمد.

بلبل از فيض گل آموخت سخن ورنه نبود                                    اين همه قول و غزل تعبيه در منقارش