شرح يك مصيبت
امروز براي بازديدي از پيش تعيين شده، بنده همراه با رييس و يكي از همكاران به يكي از كتابخانه هاي بيمارستاني رفتيم و البته از پيش هم اطلاع داشتيم كه ممكن است با چه وضعيتي روبرو شويم و بازهم حكايت بس تلخ عزلت و گوشه نشيني يك كتابخانه را بشنويم و ببينيم. اما آنچه در نظر اول من را بسيار شوكه كرد و آنقدر تلخ بود كه كم مانده بود بنشينم و زار بزنم، ديدن اين صحنه بود كه در زير مي بينيد:

در اين زمان كه اين مطلب را مي نويسم، ذهنم بسيار مشغول و مخدوش شده و دلم گرفته، البته واكنش ديدن اين صحنه را به طور كامل و در پرده اي از طنز ( حكايت كتابخانه در كنار واحد كميته مرگ مغزي) به دست اندركاران و مسئولان آن واحد بيمارستاني منعكس كرديم اما.... بهتر است بيشتر ننويسم، بهتر است بگذارم يكي دو روز از اين بازديد بگذرد و بعد قرار است گزارشي مفصل بنويسم و براي مسئولان بفرستم ) هرچند كه، مي دانند آنهايي كه بايد بدانند اين شرح مصيبت را...
با معذرت خواهي فراوان از اين كه اين پست بدون عكس ارسال شده بود.
وبلاگ گروهي كتابداران ايران با همكاري كتابداران وبلاگ نويس ايراني جهت اطلاع رساني در زمينه هاي مختلف در علوم كتابداري و اطلاع رساني تهيه شده است.پيشنهادات و انتقادات سازنده شما خوانندگان عزيز ما را در بالابردن كيفيت اين وبلاگ ياري خواهد كرد. جهت همكاري با اين وبلاگ با مدير وبلاگ تماس بگيريد.