با سلامی دوباره به همه کتابداران عزیز و شفیق. مطلبی با عنوان  " کتابداری خودمانی" در وبلاگ کتابداران فردا منتشر شده که درباره جکایت همیشگی "مهجوریت" و "درماندگی" رشته کتابداری و بررسی ابعاد مختلف آن نوشته شده که به نظرم جالب آمد. جالب از این بابت که چرا با وجود این همه همایش و نشست و بحث های تخصصی و مصاحبه ها و سمینارها و تعداد نسیتا بالای انتشارات در این رشته و خصوصا فارغ التحصیلان مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد ودکترا باز هم این مورد، بحث داغ روز است؟

آنچه برای من کتابدار یک خورده خاک خورده تر مسلم و آشکار  است این نکته است که عادت کرده ایم تا درمانده و مهجور باشیم. عادت کرده ایم تا خود را مهجور و درمانده نشان دهیم. من هم کاملا با آقای اصناقی موافقم که مسئولیت گریزی و نارضایتی همیشگی از جمله ویژگی های بارز برخی از کتابداران است هم جنانکه تعصب و حس مالکیت کاذبی که دامنگیر برخی از مدرسان رشته ما شده است. اخلاق کتابداری اگر درست در دانشکده ها تدریس شود و مهمتر از آن اگر درست اجرا شود آن مهجوریت و این درماندگی اثری از آثارشان باقی نخواهد ماند.

در مطلب فوق آمده است که: نام، مهجوریت و منزلت سه رکن اساسی هستند که ذهن بسیاری از دانشجویان و اساتيد کتابداران را به خود مشغول می کند و آنها را از مسائل دیگر باز می دارد. آنچه برای من جای سوال دارد این است که یک دانشجو کتابداری که هنوز در حال کسب الفبای علم کتابداری و اطلاع رسانی است و مانند دانشجویان دیگر رشته ها مراحل تحصیل را با سلام و صلوات طی می کند، چگونه و جرا باید رشته را زیر سوال ببرد آن هم با واژه هایی مثل مهحوریت درماندگی و نظایر آن. هنوز شخصی که دانش خود را عملیاتی نکرده و به عبارتی دیگر هنوز تواناییها و قابلیت های خود را در محیط کاری نیازموده، چگونه و با چه استدلالی می تواند تعصب به خرج دهد، عصبانی شود و داد و قال راه بیندازد که نام رشته چنین و جنان است؟ آیا هویت و ماهیت یک رشته تنها با نام آن معرفی می شود؟ پس این همه همایش و سخنرانی و مقالات علمی و نشستهای مختلف علمی به چه کار می آید؟ فقط دمی بودن و گپی زدن و خوش بودن؟