گام نهادن در مسیر بی هویت سازی

 

درهیاهوی راه افتاده درباره نام رشته کتابداری در ایام سیزده فروردین ببعد، به نوعی اعلام شد که موضوع تغییر نام رشته در دستورکار شورایی متشکل از کتابداران به نام که برای رسیدگی به برنامه های آموزشی کتابداری توسط وزارت علوم شکل گرفته است، قرار داده شده است.

همه می دانیم که سالهاست در باره نام رشته حرف زده می شود و معمولا آغاز کنندگان بحث دانشجویان، به ویژه دانشجویان دوره کارشناسی هستند. همین بحث مدتهاست که در گروه بحث الکترونیکی کتابداری نیز دنبال می شود. در یکی از نوشته ها که همکاری گرامی از دانشگاه شهید چمران در گروه بحث قرار داد، فشار از پائین برای تغییر نام رشته پیشنهاد شد، که احتمالا تاثیر گذاربوده است.

 در دنیای سیاست که بهرحال مسئولان به افکار عمومی توجه دارند، فشار از پائین می تواند کارساز باشد و تغییراتی مثبت یا منفی در سطح جوامع بوجود آورد. آنچه در یکی دو سال گذشته درسطح منطقه روی داد نمونه هایی از فشار از پائین بود که هنوز د ر باره مثبت یا منفی بودن آنها در اینجا یا انجا صحبت می شود.

گرچه فشار از پائین برای تغییر یا پذیرش ایده ای در امور سیاسی و اجتماعی ممکن است مفید باشد، اما درکارهای علمی فاقد هرگونه سودمندی است. چه کار علمی زمینه های خاص خود را دارد و تغییرات نه بخواست این یا آن بلکه، براساس واقعیتاتی که پشتوانه علمی دارد، رخ می دهد. یکی از نظریات در این مورد بحث تغییرا ت در قالب پارادایم است که ویژگیهای کاملا مشخص و علمی را برای تغییر دیدگاه علمی توجیه می کند.

قبول دارم که هرگاه قدرتی به دنبال اندیشه یا کاری باشد، می تواند مثبت جلوه کند و بسیاری از انسانها را بخود جلب کند، متاسفانه همین قدرت نخبگان را نیز تحت فشار قرار می دهد، تا آنجا که آنها نیز علیرغم مقاومتهای اولیه به اند یشه ای که مورد حمایت قدرت است روی می آورند. نمایشنامه گرگدن اوزنه یونسکو این مورد را بخوبی به تصویر کشیده است.

در دستور قرار گرفتن تغییر نام رشته توسط نخبگانی که همه قبولشان دارند، از همین نوع است. آنها برای کار دیگری گرد هم آورده شده اند، اما، ممکن است در شرایط گروهی به کاری روی آورند یا اندیشه ای را بپذیرند که یا نسبت به آن تردید دارند یا نسبت به آن بی طرف اند ( مانند آنچه که در تنظیم برنامه کارشناسی کتابداری به وقوع پیوست).

همین روزها  ( نیمه دوم فروردین 1391) شنیدیم که مسئولی در باشگاه پیروزی نام این باشگاه را پرسپولیس اعلام کرد و گفت این برندی است که سالهای متمادی مورد توجه و استفاده این باشگاه بوده است و نباید اجازه داد از این برند سوء استفاده شود و نام باشگاه همانی است که بود، یعنی پرسپولیس.

از ابتدای تاریخ کتابخانه ها، شاغلان در آن را کتابدار نامیده اند و با گسترش کتابخانه ها ضرورت دستیابی به قواعدی که تسهیل کننده انتقال اطلاعات باشد افزایش یافته و قواعد و دستورالعاملهایی برای کارکرد بهتر کتابخانه ها و سازمانهایی مشابه با اسامی متفاوت اندیشیده شده است.

لااقل در ایران حدود 45 سال است که مدرک کتابداری می دهیم وچهل وپنج سال است که در همه نوشته ها از واژه کتابداری استفاده می کنیم. با تغییر نام همه سابقه تاریخی خود را از دست می دهیم . کدام شرکت و کدام تشکیلاتی به دست خود، برندی را که اینهمه سال با آن شناخته شده و در پرتوی آن به جایگاهی که کتابداری امروز ایران رسید ه است را رها می کند و نامی را انتخاب میکند که با همه زیبایی ظاهری فاقد هرگونه سابقه تاریخی است. لابد به تبع نغییر نام رشته ، تغییر نام سازمانهایی که در آن کار می کنیم نیز باید تغییر کند، در آنصورت به کتابخانه چه خواهیم گفت. همه می دانند که مساجد در دورانهای متفاوت کار کردهای ظاهری متفاوتی داشته است. اما کماکان نام خود را حفظ کرده است، روزی فقط در آن نماز می خوانند، روزی قرآن ، روزی کلاس درس دینی ، روزی کلاس درسی فلسفی ، روزی مرکز مقاومت ، روزی مرکز تجهیز نیرو برای جبهه ها و ... همه اینها تغییرات در کارکرد است ، اما اصل اساس مساجد که عبادتگاه خداوند است تغییر نکرده است .

من به همه کسانی که قرار است در جلسه خاصی به این موضوع بپردازند ارادت دارم و تک تک همه آنها را به عنوان نخبه قبول دارم، اما نگرانم که رفتار جمعی و قرار گرفتن در گروه و روی آوری به اصل شمارش راس ها و نه رای ها، نامی متفاوت برای رشته انتخاب شود و نزدیکی به قدرت نیز موجب شود نام جدید پذیرفته شود و مشتاقان تغییر نام نیز هلهله کنند. در آنصورت همه دارند آغاز بی هویتی را جشن می گیرند. دردهه 1340 که رشته کتابداری پای به دانشگاهها گذ اشت، رشته ناشناخته ای بود، اما کتاب و شاغل در آن از قدیم الایام در ایران مورد احترام بود و بر همان اساس توانستیم حمایتیهای معنوی و مادی عالمان و خردمندان را با خود داشته باشیم. اگر مقایسه ای علمی انجام گیرد مشاهده خواهد شد که این رشته یکی از رشته هایی است که هم به لحاظ کمیت و هم به لحاظ کیفیت ، طی 45 سال راه دراز و در عین حال موفقیت آمیزی را طی کرده است تاجایی که همسان سایر رشته ها برای آن نیز چهره ماندگار معرفی می شود؛ کتابداران با رهبر ملاقات دارند؛ شورای برنامه ریزی در دست کتابداران است و ...  بیاد دارم در همایشی که در سال 1352 یا 53 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران تشکیل شد، آقای دکتر غلامحسین تسبیحی در جلسه پرسش و پاسخ که دکتر کاردان در آن حضور داشت، اعلام کرد که کتابداران نیز باید در جلسه سالانه ای که شاه با کارشناسان برای امور مملکتی تشکیل می دهد شرکت داشته باشد. آقای دکتر کاردان، با خنده جواب دارد: قاچ زین را بگیرنیفتی ، اسب دوانی پیشکشت. مگر نه اینکه حالا آنهایی که سالهای تلاش کرده اند، دارند اسب دوانی می کنند ؟

امیدوارم نخبگانی که قرار است در این مورد تصمیم مشارکت کنند، یادشان باشد که همه آنها زیر چتر همین نام بجایگاهی رسیده اند که امروز رسیده اند، حداقل آنها دلایل و تجربیاتی دارند که قانعشان کند، نام رشته مانعی برای حرکت رو بجلو آنها نبوده است. همان همکاری که فشار از پائین را پیشنهاد کرد، در همان نوشته اعلام کرد که پروفسوراست و لازم به یادآوری نیست که پروفسور هم به لحاظ مادی د و هم به لحاظ معنوی جایگاه و منزلت بالایی در جامعه علمی دارد. آیا پروفسوری از طریق فشار از پائین به دست آمد یا از طریق قضاوت نخبگان جامعه علمی درباره خدمات با ارزشی که طی سالهای گدشته در محیط های کتابخانه ای و با نام کتابدار انجام داده شد

حداقل خواسته من از نخبگانی که به حق برای کاری با ارزش گردهم آورده شده اند، این است با قرار ندادن تغییر نام رشته در دستورکار، در مسیر سابقه زدایی و بی هویتی رشته حرکت نکنند.  

 

محمد حسین دیانی